سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بود .
امام علی (ع) امام اول ما شیعیان وضو گرفتند که به مسجد بروند
اما غازهایی که در داخل حیاط بودند سر و صدا به راه انداخته بودند .
غازها با منقارشان زیر عبای امام علی (ع) را گرفته بودند .
امام علی (ع) بدون توجه به آن ها در را باز کردند که به مسجد بروند .
میخ در هم انگار می دانست که قرار است برای امام ما اتفاقی بیفتد .
قسمتی از عبای امام اول ما به میخ در گیر کرد .
امام علی (ع) بدون توجه به این اتفاقات عجیب در حالی که زیر لب دعا و قرآن می خواند به مسجد رفتند .
درب مسجد باز بود و عده ای در مسجد مشغول عبادت بودند .
امام (ع) در محراب مسجد مشغول راز و نیاز با خداوند بودند .
ناگهان فرد بی ایمانی که از امام ما خوشش نمی آمد و با او دشمن بود ، شمشیرش را بر سر امام علی (ع) کشید و امام را زخمی کرد .
امام دو روز در بستر بیماری بود .
ولی بالاخره درشب بیست و یکم ماه رمضان روح قشنگش به آسمان پر کشید و امام به شهادت رسیدند .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت